آنيساآنيسا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

فرشته کوچولوی مامان و بابا آنيسا

اولين مسافرت آنيسا به رفسنجان

1390/8/12 10:35
نویسنده : فرزانه
996 بازدید
اشتراک گذاری

يه روز صبح ديدم كه مامان داره لباس ارو جمع ميكنه و بهم ميگه كه آنيسا خانم ميخواييم بريم پيش ماماني و بابايي .بابا رفته بود سر كار مامان من و برد حموم لباس خوشگل بهم پوشوند اماده شديم كه بابا اومد لباساش و عوض كرد و با يه ماشين رفتيم يه جايي كه يه چيزاي بزرگي توش بود بعد فهميدم كه اينا هواپيمان سوار شديم و رفتيم تو هوا من خوابم برد وقتي بيدار شدم ديدم داريم پياده ميشيم اونجا بابايي و عمو محمد و عمه فاطمه با آواجون اومدن دنبالمون آوا جون دختر عمه منه كه خيلي دو سش دارم بعد رفتيم خونه پيش ماماني ماماني من و خيلي دوست داره اونجا عمو  و زن عمو ي بابا بودن كه اومده بودن من و ببينن برام كادو اوردن دادن به مامان بابا اون مال منه چرا ميدين به مامان اينم چند تا عكس از منم آواجون و آقاجون

خيلي خوش گذشت

پسندها (1)

نظرات (0)